- ۱۸۸۴
- مارکس و «نویه راینیشه تسایتونگ» ۱۸۴۸-۱۸۴۹
- بورژوازی آلمان که تازه به برپایی صنایع بزرگ خویش دست یازیده بود، نه قدرت و نه شجاعت کسب سلطهٔ کامل خویش در دولت را داشت و نه نیاز اجباری برای این امر. پرولتاریا نیز که به همان اندازه تکامل نیافته بود، به بردگی کامل فکری در آمد و سازمان نایافته و هنوز حتی ناتوان از سازمانیابی، و استقلال، تنها احساس مبهمی از تضاد عمیق میان منافع خویش و منافع بورژوازی داشت. از این روی با وجود تهدید دشمنانهٔ بورژوازی، پرولتاریا دنبالچهٔ سیاسی آن گردید... از این رو ما همهجا و هرآینه که خردهبورژوازیِ دموکرات تلاش میورزید تضاد طبقاتی خویش با پرولتاریا را با عبارت معروف: «بالاخره ما همه یک چیز را میخواهیم و همه تفاوتها به علت عدم تفاهم است» را بپوشاند، به مخالفت برمیخاستیم. اما، هرچه کمتر به خردهبورژوازی اجازهٔ آن را میدادیم که دموکراسی پرولتری ما را درنیابد، رامتر و نرمتر به سوی ما میگرایید. هر چه تیزتر و استوارتر با خردهبورژوازی تبادل و برخورد کنی، زودتر سر خم میکند و با حزب کارگران سازش بیشتری نشان میدهد. این امر بر ما ثابت گردیده است.
مجلهٔ تحلیل مارکسیستی