- ۱۹۱۳
- به نفع چه کسی است؟
- در سیاست، اینکه چه کسی مستقیماً از دیدگاههای خاصی دفاع میکند، اهمیت چندانی ندارد. بلکه مهم این است که این دیدگاهها، طرحها و اقدامات به نفع چه کسی است. برای مثال، «اروپا»، یعنی دولتهایی که خود را «متمدن» میخوانند، اکنون درگیر یک رقابت تسلیحاتی جنونآمیز هستند. آنها به هزاران روش و در هزاران نشریه و تریبون درباره میهنپرستی، فرهنگ، سرزمین مادری، صلح و پیشرفت داد-و-فریاد به پا میکنند – و همهٔ اینها برای توجیه هزینههای جدیدِ دهها و صدها میلیون روبلیِ تأمین انواع سلاحهای ویرانگر (از توپ و تفنگ گرفته تا نبردناوهای مختلف و غیره) است.
- جنگافزارها و سرمایهداری
- تسلیحات امری ملّی تلقی میشود، امری میهنپرستانه؛ فرض بر این است که همه نهایت پنهانکاری را میکنند. ولی کارخانههای ساخت کشتی، مهمات، دینامیت و کارخانههای سلاحهای کوچک، شرکتهایی بینالمللی هستند که در آنها سرمایهدارانِ کشورهای مختلف، به اتفاق هم، مردم کشورهای مختلف را فریب داده و چپاول میکنند و برای بریتانیا علیه ایتالیا و برای ایتالیا علیه بریتانیا کشتیها و توپهای جنگی میسازند. یک ساز-و-کار سرمایهدارانهٔ فریبکارانه! تمدن، نظم و قانون، فرهنگ، صلح — و غارت صدها میلیون روبل توسط بازرگانان و کلاهبرداران سرمایهدار در کشتیسازی، دینامیتسازی و غیره.
- ۱۹۱۶
- امپریالیسم، بالاترین مرحلهٔ سرمایهدارى
- در این رساله ثابت شده است جنگ ١٩١۴-١٩١٨ از هر دو طرف جنگى امپریالیستى (یعنى غاصبانه، غارتگرانه، راهزنانه) یا جنگى بود که بخاطر تقسیم جهان، تقسیم و تجدید تقسیم مستعمرات و «مناطق نفوذ» سرمایه مالى و غیره بر پا شد. زیرا بدیهى است اثبات چگونگى جنبه حقیقى اجتماعى یا به عبارت صحیحتر جنبه حقیقى طبقاتى جنگ را باید در تجزیه و تحلیل موقعیت عینى طبقات فرمانرواى کلیه کشورهاى محارب جستجو کرد نه در تاریخ دیپلماسى جنگ. براى مجسم ساختن این موقعیت عینى نباید مثالها و اطلاعات جداگانه را در نظر گرفت (با این پیچیدگى فوقالعاده پدیدههاى زندگى اجتماعى همیشه میتوان مثالها و اطلاعات گوناگونى بمیزان فراوان براى تأیید هر نوع حکمى پیدا کرد) بلکه حتما باید مجموعهاى از مدارک مربوط به مبانى زندگى اقتصادى کلیه کشورهاى محارب و کلیه جهان را مورد بررسى قرار داد.
- برنامهٔ نظامی انقلاب پرولتری
- تسلیح بورژوازى بر ضد پرولتاریا یکى از بزرگترین، اساسىترین و مهمترین واقعیات جامعهٔ معاصر سرمایهدارى است. آنوقت در مقابل یک چنین واقعیتى به سوسیال دمکراتهاى انقلابى پیشنهاد میشود «خواست» «خلع سلاح» را مطرح نمایند! این کاملاً برابر است با عدول کامل از نقطه نظر مبارزهٔ طبقاتى و دست کشیدن از هر اندیشهٔ انقلابى. شعار ما باید تسلیح پرولتاریا براى پیروزى بر بورژوازى، سلب مالکیت از آن و خلع سلاح آن باشد. این یگانه تاکتیک ممکن طبقهٔ انقلابى و تاکتیکى است که از تکامل عینى میلیتاریسم سرمایهدارى ناشى شده و معلول این تکامل است. پرولتاریا فقط پس از آنکه بورژوازى را خلع سلاح نمود، میتواند، بدون خیانت به وظیفه تاریخى-جهانیِ خود، اصولاً هر نوع سلاحى را دور اندازد و شکى نیست که پرولتاریا همین کار را هم خواهد کرد ولى – فقط آنوقت و بههیچ وجه نه زودتر از آن.
مجلهٔ تحلیل مارکسیستی